نقدِ موثر یا متاثر (در تبیین و تعریفِ نقد و منتقد) – امین شاهد

نشست دوم: نقد چیست؟ منتقد کیست؟ – قسمت دوم
۷ / بهمن / ۱۳۹۷
فضای نوستالژیک در هنر معاصر ایران – کیوان موسوی اقدم
۲۳ / بهمن / ۱۳۹۷

نقدِ موثر یا متاثر (در تبیین و تعریفِ نقد و منتقد) – امین شاهد

در تعریفِ آن
در یک تفکر عامیانه و احمقانه “نقد” برای تشخیص و تفکیکِ خوب از بد به کار برده می شود. این یعنی قضاوتی سهمناک، ناعادلانه و دیکتاتورمآبانه از ماهیتِ سوبژه. خوب و بد همان‌گونه که می دانیم صفت‌هایی کلی، نسبی و سلیقه‌ای هستند همچون زیبا و زشت. و منتقد در همان نگاهِ عامیانه، آشوبگری است که فقط قصدِ مخالف خوانی و تخریب دارد.
نقدِ ساختارگرا و روشمند، اما شیوه‌ای است که اثرِ قابل نقد! را تفسیر و کیفیت آن را تحلیل می کند و راهکاری برایِ رسیدنِ بهترِ اثرگذارنده(مولف) به هدفِ نهایی و ایده‌ی او ارائه می‌دهد. نه آنکه حکم بر مقبول یا مردود بودنِ آن بدهد. و نه هم آنکه نسخه بپیچد و نظریه صادر کند. بدعتِ این نوع شیوه‌یِ نقد را به دورانِ افلاطون و ارسطو نسبت می دهند.
“نقد” موثر در واقع تکمیل کننده‌ی اثری است که به اعتباری ویژه اما الکن دست یافته. منتقد در یک اثر ادبی اینکه مستندات و اطلاعات دارای اعتبار باشند و چرایی و چگونگیِ کاربرد و تاثیر آن اثر را موردِ تحلیل قرار می‌دهد. در یک اثر ادبی کُدها مشخص و همه فهم هستند و قابل لمس. اما کار نقد در یک اثر تصویری و تجسمی از آن رو دشوارتر می گردد که منتقد ابتدا نیازمندِ تشریح و برگرداندنِ اثر به زبانِ توصیفی است و سپس تفسیر، تحلیل و ارائه‌ی راهکار. در اینجا منتقد باید آشنا به بسیاری از فاکتورها باشد و نه لزوما متخصصِ حرفه‌ای در تمام آنها. در ثانی او با ذکرِ دلایل و مستندات، تنها راهکار ارائه می دهد و نظریه‌پردازی نمی‌کند. او در درجه‌یِ اول مترصدِ کُمک کردن به درکِ خود است و سپس برای مخاطب در رمزگشایی، تفسیر و تا حدودی ارزیابی به زبانی شخصی، قابل فهم و روان. نه آنگونه نوشته‌هایی که مخاطب را درگیر و دچارِ پیچیدگی‌هایِ فلسفی با ارجاع به نظریه‌هایِ دشوارِ اندیشمندانِ غالبا اروپایی یا مباحثِ شهودی می کنند و بعضا به عنوانِ “نقد” منتشر می شوند. این نوع نوشتار به جای تشویق و ترغیبِ خواننده، او را از فضاهای انتقادی می‌ترساند و دور می کند.
در نقدِ آثار تصویری که به وسیله‌ی ابزاری غیرمعمول، با مهارت و مواد ویژه شکل می‌گیرند، رسما کار و دانشِ نقدکننده دشوارتر و افزون‌تر است. چرا که تنوعِ مهارتِ هنرمندانِ مولف به شکلی پیچیده، منحصر به خود آنهاست و هر رسانه‌ای شاخصه‌هایِ تکنیکی، ابزار و مواد لازم خود را دارد که منتقد در این موارد نیز باید شناختی نسبی از آنها داشته باشد.

جایگاه و تاثیر
نقد و منتقد در دنیایٍ امروز با توجه به اهمیت یافتنِ حوزه‌هایِ اندیشه و تجارتِ فرهنگ و هنر به دلیلِ اعتبار بخشیدن یا عدمِ آن به یک مجموعه یا شیوه‌یِ نگاهِ یک هنرمند، گاهن از جایگاهی ترسناک و حساس برخوردار است. نویسندگانی که در این حوزه‌ها به تحلیلِ و تفسیر می پردازند، می‌توانند هنرمندِ جدیدی را معرفی کرده، مسیر و شیوه‌یِ جدیدی ایجاد کنند و مروجِ آن باشند یا از ادامه‌ی یک شیوه‌ی تفکر به دلایلِ مختلفی چون بازی‌هایِ سیاسی و اقتصادی جلوگیری به عمل آورند. به این شکل است که منتقدان بر لبه‌یِ تیغ قدم می‌زنند.
منتقد با این دانشِ که زیرکانه از چه واژه‌هایی برای نقد استفاده کند و در آن متن چه فاکتوری مورد اهمیت قرار گیرد، متن چگونه آغاز شود و چگونه به جمع بندی برسد، می تواند در ادامه‌ی روندِ موردِ نقد شده یا خلافِ آن تاثیری مستقیم داشته باشد. او حتا در نقدِ کوبنده نیز می تواند نگاه‌ها را به سمتِ اثر جلب کند و حتا موردِ نقدی مخالفِ متنِ خود قرار گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *